داستان «درخت عدالت»

🌳داستان «درخت عدالت»
🌲من مجید قاضیزاده هستم، مثل همه شما عزیزان، سرسبزی و درختان را دوست دارم. از همان کودکی، درختان برایم نماد زندگی بودند؛ موجوداتی که در سکوت خود داستانهایی از رشد و پایداری میگفتند. اندکی نیز حقوق خواندهام و از عدالت شنیدهام، آنقدر که به خود گفتم باید هر دوی اینها را به شکلی در کنار هم بیابم. عدالت و درخت، دو مفهومی که همواره در زندگی من نقش پررنگی داشتند.
🌳هر ساله به درختکاری علاقه نشان میدادم و خود را موظف میدانستم درختی بکارم، حتی اگر فقط در گوشهای از باغچه. اما این علاقه، تنها یک علاقه ساده نبود. پس از سفر به کشورهایی دیگر، به این نتیجه رسیدم که درخت برای آنها بیشتر از یک موجود طبیعی است؛ درخت نمادی از حیات، برکت و بزرگی در جامعه، این دیدگاه برایم جذاب بود و در فکری بودم که چگونه میتوانیم در کشور خود، درخت را بزرگ بداریم و یاد آن را گرامی کنیم.
🌳⚖️درخت و عدالت برای من مفهومی جدای از هم نبودند. این تنها عدالت اجتماعی نبود که باید به آن توجه میکردیم، بلکه عدالت زیستمحیطی نیز مسئلهای حیاتی بود. طبیعت، زمین و درختان حق زندگی دارند و ما بهعنوان انسانها موظفیم این حق را پاس بداریم. باید درک کنیم که هر درختی که میکاریم، تنها برای ما سایه نمیآورد، بلکه به تمام موجودات زنده و نسلهای آینده فرصت تنفس و حیات میدهد. درخت عدالت هم به جسم زمین و هم به روح زمین توجه دارد. درختان نه تنها به سلامت خاک و اکوسیستمها کمک میکنند، بلکه به پاکی روح انسانها نیز میافزایند. چرا که کاشت درخت، نذر ما به طبیعت و به نسلهای آینده است که در کنار حفظ طبیعت، در دلهای ما نیز نوری از امید و مسئولیت میافشاند.
🌿اما همهچیز وقتی شکل عمیقتری به خود گرفت که پدرم، که در آستانه 77 سالگی است و همواره علاقه زیادی به درختکاری و مراقبت از درختان داشته، به بیماریای دچار شد که توان راه رفتن او را کاهش داد. روزها با پزشکها و درمانهای مختلف سپری شد، اما او همچنان خوب نمیشد. تا اینکه یک روز، بیخبر از همه، به یکباره حالش بهتر شد. وقتی از او پرسیدم که چه اتفاقی افتاد و چرا یکباره بهبود پیدا کرد، گفت: «باباجان، وقتی که زمینگیر شدم، نذری کردم که اگر خوب شوم، اول میروم و درخت انجیری که در کنار مسجد محله است را هرس و رسیدگی میکنم. به همین دلیل حالا که خوب شدم، میخواهم بروم و این نذر را ادا کنم.»
با خودم فکر کردم: «عجب نذری!»
نذری متفاوت از عموم نذرها، نذری که نه تنها برای بدن، بلکه برای روح و برای خاک و درختان بود. اینجا بود که فکر ایجاد پویشی برای درخت شکل گرفت. «پویش درخت عدالت» نامی بود که به ذهنم رسید. پویشی که هدفش بزرگداشت درخت باشد و از آن مهمتر، عدالت را در دلها بکاریم و در زمین نیز پاکی و سرسبزی بگسترانیم. فکر کردم، اگر بتوانیم درختی بکاریم و از ریشه تا ساقه آن، در دلهای خود عدالت و در زمین، پاکی و امید بکاریم، شاید بتوانیم دنیای بهتری بسازیم.
🌳پویش درخت عدالت به دنیا آمد. هدف من این بود که به این پویش کمک کنم تا با کاشت درخت، نه تنها درختان بیشتری در سرزمینمان بروید، بلکه عدالت نیز در دلها ریشه کند. این یک نذری بود که به درخت، به طبیعت و به دلهای انسانها تعلق داشت. امروز که به این پویش مینگرم، میبینم که این یک دعوت به عمل است؛ دعوت به کاشت درختان عدالت، بهعنوان یک قدم کوچک برای ساختن دنیای بهتر.
🌳حال از شما عزیزان دعوت میکنم تا با کاشت درخت عدالت به این پویش بپیوندید و کمک کنید تا از ریشه تا ساقه، در زمین، جان و جامعه مشترکمان امید و عدالت بکاریم. درخت عدالت را با دستان خود بکاریم تا درخت امید و انصاف در دلهایمان رشد کند.
🌲فردا، ۱۵ اسفند، روز درختکاری است. در این روز مبارک، با مشارکت در پویش درخت عدالت، نشان دهید که درخت را بزرگ میدارید و به محیط زیست و عدالت زیستمحیطی اهمیت میدهید. بیایید همه با هم دست در دست هم، نهالهای امید و عدالت را در خاک بکاریم و فردایی بهتر بسازیم.
🌳⚖️طبیعت و عدالت منتظر ما هستند.
دیدگاهتان را بنویسید